1.وقتی که چیزی را برای دیگران توضیح می دهم از آنها می پرسم که آیا تا اینجای حرفم را فهمیده اند
2.دیگران متوجه صحبت های من نمی شوند
3.سعی می کنم نظراتم را به روشنی بیان کنم
4.وقتی دیگران در جریان موضوع صحبت من نیستند، بیان عقایدم برایم دشوار می شود
5.وقتی متوجه سوالی نمی شوم، درخواست می کنم که سوال را روشنتر بیان کنند.
6.متوجه منظور صحبت دیگران نمی شوم
7.این که از دید دیگران به موضوع نگاه کنم، برایم راحت است.
8.حتی وقتی که حواسم جای دیگر است، وانمود می کنم که دارم گوش می دهم.
9.ابراز احساسات برایم دشوار است.
10.وقتی که حرفی مربوط به موضوع برای گفتن داشته باشم، قطع کردن صحبت دیگران برایم مسأله ای نیست
11.وقتی با دیگران حرف می زنم، می توانم از چهره آن ها احساساتشان را بخوانم.
12.وقتی با دیگران حرف میزنم می توانم از چهره آن ها احساساتشان را بخوانم
13.وقتی که می دانم دیگران قصد دارند چه مطلبی را بگویند زودتر از اینکه تمام کنند جوابشان را می دهم
14.وقتی که مجبورم چیزی بگویم که از برداشتها و واکنش های مخاطب آگاه نیستم، به شدت به هم می ریزم
15.می توانم نقاط ضعفم را چنان مخفی کنم که بهانه ای به دست دیگران ندهم
16.وقتی که اشتباه کردم از اینکه اشتباه خود را بپذیرم، نمی ترسم
17.بهترین راه برای اینکه به دیگران کمک کنم تا مرا درک کنند آن است که احساسات، افکار و عقایدم را به آنان بگویم
18.وقتی صحبت ها احساسی میشوند میل دارم موضوع را عوض کنم
19.وقتی که می فهمم احساسات کسی را جریحه دار کرده ام از او معذرت خواهی می کنم
20.وقتی از من انتقاد می شود ناراحت می شوم و مقاومت می کنم
21.وقتی ناراحت هستم و کسی از من می پرسد که ناراحت هستی؟ پنهان نمی کنم دوست دارم هر چه زودتر به اصل مطلب بپردازم
22.وقتی که با کسی صحبت میکنم سعی میکنم خودم را جای او بگذارم
23.وقتی که کسی در پیدا کردن کلمات مناسب مشکل دارد با کمال میل آنچه که فکر می کنم او می خواهد بگوید، پیشنهاد میکنم
24.دیگران می گویند که من صدایم را بلند میکنم بلند صحبت میکنم اگر چه خودم از این موضوع آگاه نیستم
25.به طور طبیعی چنین است که در مکالمات من بیشتر صحبت می کنم
26.این طور فکر میکنم که با حضور من مجلس صمیمی تر می شود
27.به آنچه دیگران می گویند علاقه مند می شوم
28.اگر کسی با من مخالفت کند، احساس ناراحتی میکنم به ویژه اینکه آن شخص تجربـ باشد ا هم نداشته
29.وقتی از کسی انتقاد میکنم مطمئنم که منظورم عمل و رفتار اوست نه خود او، مثلاً به جای اینکه بگویم: تو دوست خوبی نیستی» میگویم من با این برخورد تو موافق نیستم
30.من قادرم مشکلات را بدون از دست دادن کنترل عواطفم حل کنم
31.به هنگام صحبت با دیگران از واکنش عاطفی خودم به آنچه گفته می شود، آگاهم
32.تمایل دارم بحث بر سر موضوعات رنجش آور را به تأخیر بیاندازم
33.قادرم با کسی که احساساتم را جریحه دار کرده است، مقابله به مثل کنم
34.از بیان مخالفتم با دیگران اجتناب میکنم چون ممکن است از من ناراحت شوند