جیم کالینز در کتاب معروفش با عنوان «از خوب به عالی» خوب بودن را نهتنها امر مثبتی نمیداند؛ بلکه آن را خطرآفرین قلمداد میکند. او معتقد است خوب بودن مانع از عالی بودن افراد و کسبوکارها میشود و آن را سد راه تعالی میداند. قانع شدن به خوب بودن به این دلیل که آسانتر از عالیبودن است، تهدید بزرگی برای استفادهی خلاقانه از فرصتهای پیش رو و رسیدن به سطح عالی است.
خوب ماندن، سد راه تعالی است.
ما معمولاً، مدارس خیلی خوب نداریم، زیرا به داشتن مدارس خوب اکتفا میکنیم. کار خیلی خوب نداریم، چون فکر میکنیم داشتن کار صرفاً خوب کافیست. تعداد اندکی از مردم به زندگی های سطح عالی دست مییابند و علت آن تا حدود زیادی این است که داشتن یک زندگی صرفاً خوب، آسان تر است.
زمانی که ما به نوع رهبری شرکتهای خوب به عالی پی بردیم، بسیار متعجب و حیرتزده شدیم. رهبران سازمانهای خوب به عالی، در مقایسه با رهبران خبرساز و شخصیتهای برجستهای که تیتر اول روزنامهها هستند و مشهورند، بسیار متفاوتاند. آنها بسیار متواضع، آرام و خجالتی هستند. این رهبران ترکیب تناقض آمیزی از تواضع انسانی و جسارت حرفهای دارند. آنها بیشتر شبیه آبراهام لینکلن و سقراط هستند تا شبیه جرج اسمیت پَتن و جولیوس سزار.
جیم کالینز با طرح این سوال که «آن دسته که خوب بودهاند ولی عالی نبودهاند، چگونه میتوانند به مرحله عالی بودن و تثبیت وضعیتشان اقدام کنند؟» سبب شکلگیری یک تیم تحقیق ٢١ نفری شد. این تیم به مدت ۵ سال فرآیند تحقیقی خود را دنبال کردند تا دریابند چگونه شرکتهایی از موقعیت خوب به عالی رسیدهاند. پس از تحقیقی سازمان یافته و غربالگری گروهی از شرکت کننده های مطرح شده در فهرست فورچون 500 که از سال 1965 تا 1995 از نظر میزان فروش در صدر قرار داشتند، بالاخره به 11 نمونه از شرکت هایی که از موقعیت خوب به عالی رسیده بودند و بخش نهایی این اطلاعات را تشکیل دادند رسیدند؛ آنها به مدت 15 سال در حد عالی باقیمانده و در همین مدت متوسط نرخ سودهای سهام مرکب آنها 9.6 برابر نرخ بازار سهام بوده است.
نام مؤسسه | نتایج حاصل از نقطه جهش تا 15 سال پس از آن | سال جهش تا 15 سال بعد |
ابوت | 3.98 برابر نرخ بازار بورس | 1989-1974 |
سیرکویت سیتی | 18.50 برابر نرخ بازار بورس | 1997-1982 |
فانی می | 7.56 برابر نرخ بازار بورس | 1999-1984 |
ژیلت | 7.39 برابر نرخ بازار بورس | 1995-1980 |
کیمبرلی کلارک | 3.42 برابر نرخ بازار بورس | 1987-1972 |
کروگر | 4.17 برابر نرخ بازار بورس | 1988-1973 |
نوکر | 5.16 برابر نرخ بازار بورس | 1990-1975 |
فیلیپ موریس | 7.06 برابر نرخ بازار بورس | 1979-1964 |
پیتنی بوز | 7.16 برابر نرخ بازار بورس | 1973-1988 |
والگرینز | 7.34 برابر نرخ بازار بورس | 1990-1975 |
ولز فارگو | 3.99 برابر نرخ بازار بورس | 1998-1983 |
*نسبت سودهای سهام مرکب نرخ بازار سهام |
خوب است بدانید، شرکت جنرال الکتریک در طول 15 سال، یعنی از سال 1985 تا سال 2000، سودی معادل 2.8 برار نرخ بازار کسب کرد. به این ترتیب سرمایه گذاری یک دلار در بورس سهام شرکت های رهسپار تعالی، در اول ژانویه سال 2000، به 471 برابر رسیده بود، در حالی که این رقم در بازار بورس سایر شرکت ها فقط 56 برابر افزایش یافته بود. این ها ارقام قابل توجهی هستند و وقتی بر اهمیتشان افزوره میشود که بدانید، نتیجهی عملکرد شرکت هایی هستند که پیشتر مؤسساتی، کاملاً معمولی به حساب میآمدند.
همچنین، ما فکر میکردیم که رهبران خوب به عالی کارشان را با نوعی نگرش و برنامهی جدیدی شروع میکنند ولی در عوض متوجه شدیم که آنها در ابتدا افراد شایسته را برای کار انتخاب میکنند و سپس آنها را در جایگاههای مناسب قرار میدهند و بعد هدف خود را تعیین میکنند.
رهبران سازمان های رهسپار تعالی، تحول را ابتدا با آوردن افراد شایسته به سازمان آغاز کردند (و افراد ناکارآمد را اخراج کردند) و بعد به تعیین هدف خود پرداختند.
مهم این نیست که افراد شایسته را به گروه دعوت کنیم .مهم این است که مباحث مربوط به «افراد شایسته » قبل از تصمیمات مربوط به هدف ، قبل از دیدگاه، خط مشی، ساختار سازمان و راهکار ها مطرح میشود. ابتدا فرد و بعد هدف همچون قانونی سخت گیرانه به طور پیوسته به کار می رفت.
رهبران موسسات رهسپار تعالی در تصمیمات مربوط به نیروی انسانی سخت گیر بودند. اما انسان های ظالمی نبودند. آنها کارساز نبودن و تجدید سازمان را به عنوان استراتژی اولیه برای توسعه امور در نظر نمیگرفتن. شرکت های هم تراز در حد بسیار وسیع تری از بیکار آمدی استفاده میکردند.
ما در خصوص سخت گیر بودن نسبت به نیروی انسانی ، سه قانون کاربردی را پیدا کردیم :
خوبست توجه داشته باشیم که؛ این گفته قدیمی : ” افراد مهم ترین سرمایه های شما هستند” نادرست است. افراد مهم ترین سرمایه شما نیستند بلکه افراد شایسته مهم ترین سرمایه به شمار می روند.
از خوب به عالی همانطور که از اسمش برمیآید، مسیر رشد و بالندگی را ترسیم میکند.
به نقل از جیم کالینز ” با هیچ روش سازمان یافته ای مواجه نشدیم که نشان دهد بین مزایای دریافتی مدیران و عملکرد آنها در جهت رساندن شرکت از مرحله خوب به عالی ارتباطی وجود دارد. اطلاعات ما این مطلب که ساختار پاداش مدیریت محرک اصلی عملکرد شرکت هاست را رد میکرد.”
بسیاری از شرکت های رهسپار تعالی هیچ وقت عنوان، تبلیغ ، ضیافت نهار و یا برنامه ای برای نشان دادن تحولات خود نداشتند. در واقع برخی از آنها اظهار میکردند که تا مدتی از حجم تغییرات خود بی اطلاع بودند و تنها وقتی عملکرد های خود را مورد بازبینی قرار میدادند. متوجه این موضوع میشدند. بله ، آنها به راستی در کسب نتایج جهشی انقلابی کردند اما این جهش از طریق یک روند انقلابی صورت نگرفته بود.
هر شرکت رهسپار تعالی ، طی سالیان جهش خود ، تحت مدیریت یک رهبر سطح پنجم بوده است. منظور از «سطح پنجم» ، پنج مرحله از سلسله مراتب توانایی های مدیریتی است که رهبر سطح پنجم در راس مراحل دیگر است. رهبران سطح پنجم ترکیبی متناقض از تواضع انسانی و جسارت حرفه ای را در خود دارند.
رهبران سطح پنجم ، مدیران پس از خود را به گونه ای انتخاب میکنند که در نسل بعدی ، موفقیت سازمان به مراتب چشمگیر تر باشد، در حالی که رهبران خود محور سطح چهارم معمولا مدیران نالایقی را بر میگزینند تا پس از آنها سازمان را به تنزل و فروپاشی برسانند.
رهبر سطح پنجم صرفاً یک ایده نیست، بلکه یافته ای مبتنی بر مشاهده و تجربه است.
به راحتی می تونید وب اپلیکیشن وهومنه رو به صفحه اصلی موبایل تون اضافه کنید:
متوجه شدم.
به راحتی می تونید وب اپلیکیشن وهومنه رو به صفحه اصلی موبایل تون اضافه کنید:
Add
3- در مرحله بعد در قسمت بالا روی Add بزنید.متوجه شدم.